برای دلم گاهی مادری مهربان میشوم دست نوازش برسرش میکشم و میگویم غصه نخور میگذرد....
برای دلم گاهی پدر میشوم خشمگین میگویم بس کن دیگه بزرگ شدی...
گاهی هم دوستی میشوم مهربان دستش را میگیرم و میبرمش به باغ رویا......
...دلم از دست من خسته است
:: بازدید از این مطلب : 330
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
خدایا.................
ما به دنیا امدیم
ولی چرا دنیا به ما نیامد.............
:: بازدید از این مطلب : 327
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه من امدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه
که از ان به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
....فروغ فرخزاد
:: بازدید از این مطلب : 346
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دیگر به تعظیم مردم این زمانه اعتماد نمیکنم...
تعظیم انان همانند خم شدن دو سر کمان است....
که هرچه بهم نزدیکتر شوند تیرش کشنده تر است...................
:: بازدید از این مطلب : 341
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
من از کنار فاصله ها رد شدم ولی تو نه...
این یعنی...
من امدم برای ماندن ولی تو ماندی برای
هرگز نرسیدن..................
:: بازدید از این مطلب : 343
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1