رفتم نشستم کنارش گفتم :
برای چی نمیری گـُلات رو بفروشی ؟ گفت : بفروشم که چی ؟
تا دیروز می فروختم که با پولش آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد ،
با گریه گفت : تو می خواستی گـُل بخری ؟
گفتم : بخرم که چی ؟
تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...!
اشکاشو که پاک کرد یه گـل بهم داد گفت :
بگیر باید از نو شروع کرد تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم . . .
:: برچسبها:
غاشقانه ,
رمانتیک ,
تصاویر عاشقانه ,
تصاویر رمانتیک ,
,
:: بازدید از این مطلب : 289
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1